Web Analytics Made Easy - Statcounter

رفتن همیشگی‌اش شوکه‌کننده است. باورمان نمی‌شود؛ آتیلا پسیانی ـ مرد پُرصلابت زندگی واقعی و دنیای قصه‌ها ـ حالا دیگر در میانمان نیست؛ او دیگر مرد اول ماجراهای قاب جادو نخواهد شد و چاره‌ای جز مرور نقش‌هایش با تماشای چندباره کارهایی که بازی کرد و تعدادشان کم هم نبود، نیست.

اولین بار انتشار عکسی از یک سریال، بسیاری را متوجه بیماری‌اش کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مدتی بود که خبری نداشتیم تا اینکه دو سال قبل، از آتیلا پسیانی به عنوان بازیگر سریال‌ «هم‌بازی» نام برده شد و انتشار تصویری از او، خصوصا برای آنها که بیماری سرطان را می‌شناسند، حاکی از ورود مهمانی ناخوانده بر هنرمند مطرح کشورمان بود.

سریال‌ «هم‌بازی» / سال ساخت ۱۴۰۰

حالا از آن روزها بیش از دو سال می‌گذرد. پسیانی پس از این سریال و به‌رغم‌ گذران روزهای سخت بیماری، در مجموعه‌های دیگری چون «بیگناه» و «برف بیصدا می‌بارد» هم بازی کرد اما از سال گذشته دیگر در پروژه‌ای تصویری حاضر نشد تا اینکه چندی قبل خبر بستری شدنش در بیمارستانی در فرانسه به گوش رسید و حالا هم خبر تلخ درگذشتش.

برف بیصدا می‌بارد / سال ساخت ۱۴۰۰  آتیلا پسیانی در نقشی متفاوت در سریال «بیگناه» به کارگردان مهران احمدی ظاهر شد که در انتها بسیاری از بیننده‌ها را شوکه کرد./ محصول شبکه نمایش خانگی / سال ساخت ۱۴۰۱

شنیدن خبر درگذشت آتیلا پسیانی، مرا به ۱۵ سال قبل برد. زمانی که خبرنگاری تازه‌کار در ایسنا بودم اما مثل خیلی‌ دیگر از همکارانم در این خبرگزاری مدعی و پُرانگیزه. به تنهایی از پشت صحنه «گل‌های گرمسیری» محمدمهدی عسگرپور سر درآوردم.

در تب و تاب ساخت سریال‌های پربیننده‌ دهه‌ ۸۰، چندان پُربیراه نبود که «گل‌های گرمسیری» هم کار خوبی از آب دربیاید. بالاخره قرار بود عسگرپورِ «قدمگاه» پشت دوربین یک سریال قرار بگیرد و آتیلا پسیانی هم مرد اولش باشد. نویسنده که بود؟ علی‌اکبر محلوجیان؛ فیلمنامه‌نویسی که در آن دوره به واسطه نوشتن مجموعه‌های محبوبی چون «زیرتیغ» و «پدرسالار»، حسابی برای خود شهرت کسب کرده بود.

آتیلا پسیانی و پرویز پرستویی در سریال زیرتیغ محمدرضا هنرمند/ سال ساخت ۱۳۷۵ / در این سریال آتیلا پسیانی در همان قسمت‌های اول به دلیل درگیری با کاراکتر پرویز پرستویی ضربه مغزی می‌شود و جانش را از دست می‌دهد.

خوب یادم است. پاییز بود. آذر سال ۸۷ . عوامل سریال «گل‌های گرمسیری» پس از پشت‌ سر گذاشتن لوکیشن‌های متعدد که بخش قابل توجهی از آن‌ها هم جنگی بود، اواخر تابستان به خانه‌ای در منطقه‌ی بهار تهران رسیده بودند؛ لوکیشینی که به عنوان محل دیدارمان با آتیلا پسیانی حالا در ذهنم دوباره مرور می‌شود.

نمایی از اتاق خانه قدیمی محله بهار / لوکشین سریال گل‌های گرمسیری / کارگردان محمدمهدی عسگرپور/ آتیلا پسیانی در این سریال نقش پدر ناهید را بازی می‌کرد. 

حضور در طبقه‌ی بالای خانه و قرار گرفتن در محلی از اتاق کوچک که از آن‌جا بتوان صحنه را نظاره کرد، به سختی امکان‌پذیر بود اما به‌ هر حال همکاری گروه و سماجتم باعث شد که محلی را برای استقرار پیدا کنم. از لابه‌لای انبوهی از عوامل سازنده که در اتاق کوچک رو به حیاط مستقر شده بودند، توانستم برای نخستین بار آتیلا پسیانی را از نزدیک ببینم. او را گریم کرده بودند تا چندسالی مسن‌تر از سن واقعی‌اش که در آن زمان حدودا ۵۱ سال بود، به نظر برسد. به واسطه‌ی نقشش، روی ویلچر نشسته بود که آن‌هم ظاهری متفاوت به او می‌داد.

حیاط خانه‌ی بهار شمالی آن روزها خشک و بی‌رنگ و رو بود و عوامل صحنه برای این‌که گذشت زمان و وضعیت شخصیت‌ها در سال ۸۲ را نشان دهند، رنگ‌های سیاه و کهنه به در و دیوار زده‌ بودند. آنها گل‌ها را کنده و به جایش بوته‌های خشک در باغچه کاشته‌ بودند.

گویا حیاط چند هفته قبل که صحنه‌های مربوط به سال‌های ۵۹  و ۶۰ در آن تصویربرداری می‌شد، وضعیت کاملا متفاوتی داشت، اما در آن سکانس که خاک باغچه میزبان بدن شوهری شده بود که توسط همسرش (مرضیه) کشته شده، باید رنگ‌ورویی دیگر به خود می‌گرفت.

بر وسایل داخل خانه نیز همانند حیاط، گرد پیری و کهنگی نشسته بود. قاب و عکس‌های متعددی که روی دیوار نصب‌شده با آدم‌های شاد درون آن‌ها، حاکی از گذشته‌ای بود که شاید خیلی خوشایندتر از این روزها بوده است.

با چشم‌های کنجکاو بار دیگر بازی آتیلا پسیانی را نظاره کردم. سوار بر ویلچر در حالی که روبه پنجره، حیاط را می‌نگریست در حال تمرکز برای ایفای نقش در صحنه‌ی بعدی بود. او در این صحنه با حدیث میرامینی که نقش نوه‌اش «ضحی» را بازی می‌کرد، همبازی می‌شد.

محمدمهدی عسگرپور و آتیلا پسیانی در پشت صحنه سریال «گل‌های گرمسیری»

پسیانی با جدیتی که اغلب در خارج از نقش‌هایش از او سراغ داشتیم، از عوامل صحنه که قصد جابه‌جایی ویلچرش را داشتند می‌خواست که با او حرف نزنند تا مبادا تمرکزش برهم بخورد و بابت این مساله از آنان عذرخواهی کرد.

سرانجام همگی آماده‌ ضبط صحنه شدند و با صدای دستیار عسگرپور سکوت حکم‌فرما شد. در چنین وضعیتی حتی صدای پنکه نیز مانع کار بود؛ بنابراین بی‌توجه به گرمایی که سرتاسر اتاق کوچک را فرا گرفته یود، پنکه را هم خاموش کردند.

ـ «ساکت ... ضبطه»

ـ «صدا...»

ـ «ضبط می‌شه ...»

ـ «دوربین ... حرکت ...»

ـ«کات ...»

فاصله‌ میان فرمان حرکت و کات گفتن محمدمهدی عسگرپور، چند ثانیه‌ای بیشتر نبود چراکه صدای ساخت‌وسازهای اطراف، مانع ادامه کار شد.

پسیانی با افسوس گفت: اول یک ساختمان بود، اما حالا سه تا شده است.

دستیار عسگرپور از عواملی که دور تا دور خانه و کوچه‌های اطراف را محاصره کرده‌ بودند تا مانع رفت‌وآمد موتور و ماشین شوند، خواست که به کارگران بگویند اگر می‌شود پنج دقیقه کار نکنند تا بتوانند این پلان را ضبط کنند و بدین ترتیب همه مجددا آماده شدند. در این صحنه سکوت پسیانی با حضور شاد حدیث میرامینی شکسته شد و نوه با چهره‌ مضطرب با پدربزرگش که از او می‌خواست به سرعت شماره مادرش را بگیرد، مواجه می‌شد.

اصرار «ضحی» برای پی‌بردن به علت این اضطراب دراین صحنه مشخص نبود و پدربزرگ تنها از او می‌خواست که هرچه سریع‌تر شماره‌ تلفن مادرش را بگیرد. این سکانس باید از نماهای مختلف گرفته می‌شد؛ بدین ترتیب یک‌بار پسیانی لب می‌زد و میرامینی دیالوگ‌هایش را می‌گفت و بار دیگر برعکس این اتفاق تکرار می‌شد.

نوبت به آتیلا پسیانی که رسید، در صحنه‌ای که باید دیالوگش را بلند می‌گفت، به اشتباه لب زد و این مساله تمامی عوامل و از همه بیشتر خود او را به خنده انداخت. پسیانی که بیشتر لحظات ـ چه مقابل دوربین و چه در پشت صحنه ـ سوار بر ویلچر بود، از هر فرصتی برای تمرین با این صندلی چرخ‌دار استفاده و درعین حال خود را برای صحنه‌ بعدی که قرار بود از روی ویلچر به زمین بخورد، آماده می‌کرد.

او در حین تمرین، لحظه‌ای به چهره‌ی خود در شیشه نگاه کرد و با لبخندی محو گفت: «شبیه به دهخدا شده‌ام!»

در فاصله استراحت، با لرزشی خفیف در دست و پا، در حالی که سعی می‌کردم اضطرابم چندان مشهود نباشد و بسیار محترمانه به نظر برسم، به سمت آتیلا پسیانی رفتم. تمام توانم را به کار گرفتم و با اعتماد به نفس و بلند درخواستم برای مصاحبه را مطرح کردم. اما همان‌طور که پیش‌بینی می‌کردم پاسخش منفی بود.

یک‌دفعه تصمیمم را گرفتم. می‌خواستم مدل خودش باشم؛ جسور، جدی و کمی هم بی‌رحم. کوتاه نیامدم؛ دوباره بازگشتم به سمتش و با صدای بلند و جدی گفتم، «البته درباره  بی‌میلی‌تان به مصاحبه با خبرنگاران زیاد شنیده بودم ... فقط دوست داشتم شانسم را امتحان کنم ... همین ...» برای چند ثانیه برق چشم‌هایش را دیدم اما دوباره همان آقای پسیانی جدی شد و با لحنی که با یک تازه‌خبرنگار صحبت می‌کرد، با لبخندی جدی که شوکه‌ام کرد، گفت: «مگر من گنجشک‌ مفتم؟!»

حالا از آن زمان نزدیک به ۱۵ سال می‌گذرد. آتیلا پسیانی امروز با رفتن همیشگی‌اش دوباره مرا شوکه کرد. همه‌مان را شوکه کرد. او در این سال‌ها در سریال‌های بسیاری بازی کرد و اتفاقا بر حضور در تلویزیون و ارتباط با مخاطب تاکید داشت.

آخرین نقش‌آفرینی‌هایش هم در سال‌های تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی ثبت شد. کارهایی چون بیگناه، هم‌بازی، برف بیصدا می‌بارد، مرضیه، بوم و بانو و ... .

آتیلا پسیانی در سریال پرده نشین/ ۱۳۹۳ / بهروز شعیبی

آتیلا پسیانی مانند مادر هنرمندش ـ جمیله شیخی ـ نقش‌های ماندگاری در بسیاری از سریال‌های تلویزیونی خصوصا مجموعه‌های مناسبتی در ماه رمضان‌ها به یادگار گذاشت. مادر و پسر هر دو اردییهشت ماهی بودند و اتفاقا خصوصیات اخلاقی مشابهی هم داشتند. از آن دسته هنرمندانی که ترجیح می‌دادند، هنرشان گویای حرفشان باشد.

امروز آتیلا پسیانی برای همیشه هنر ایران زمین و دوستدارانش را تنها می‌گذارد اما بار دیگر به آغوش مادر بازمی‌گردد. آسمان هنر ایران امروز بار دیگر ابری می‌شود و ستاره‌ای دیگر خاموش. 

محله بروبیا  رستگاران باخانمان

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: آتیلا پسیانی درگذشت روز تهران پوران درخشنده شهريار کشاورزی پرويز پرستويي فارس تخريب باستان شناسي روز تهران پرویز مشکاتیان حسین امانت جشنواره تئاتر کودک و نوجوان محمدمهدی عسگرپور آتیلا پسیانی گل های گرمسیری بار دیگر سال ساخت هم بازی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۲۷۵۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای «بدل» رضا عطاران در تلویزیون چیست؟

سریال «بدل» به کارگردانی علیرضا مسعودی معروف به علی مشهدی در راه آنتن تلویزیون است. سریالی که قرار بود جزو ویژه‌های عید نوروز باشد اما به هر حال بعد از «هفت سر اژدها» ابوالقاسم طالبی پخش خود را آغاز خواهد کرد.

یکی از نکات جالب در قصه این سریال، نام خانواده «عطاران» و یکی از شخصیت‌های محوری داستان است که به او «رضا عطاران» گفته می‌شود. همین نکته باعث شد برخی در فضای‌مجازی از این تیتر استفاده کنند: «حضور رضا عطاران در سریال جدید تلویزیون». خبر در نوع خودش جالب اما این صفحات مجازی برای دیده شدنِ خودشان از این عناوین خبری استفاده می‌کنند وگرنه حقیقت چیز دیگری است.

علی مشهدی به عنوان کارگردان سریال به تسنیم گفت: ماجرا از این قرار است که قصه و اتفاقات سریال «بدل» در سال 1402 رقم می‌خورد و به یک خانواده‌ای برمی‌گردد که نسل اندر نسل عطارند. به همین خاطر نام فامیلی‌اش «عطاران» شده، همچون کسی که به او آهنگر می‌گویند فامیلی‌اش «ی» نسبتی می‌گیرد و او را «آهنگری» می‌خوانند.

وی در خصوص اینکه چرا نام پسر خانواده رضا عطاران گذاشته شده و آیا پایِ استفاده ابزاری از نام رضا عطارانِ بازیگر شناخته شده در میان است، تأکید کرد: شهرام قائدی نقش پدر را در خانواده عطاران بازی می‌کند، پریسا مقتدی همسرش و عرفان آصفی نقش پسر خانواده را با نام رضا عطاران بازی می‌کند. اصلاً هیچ استفاده ابزاری نشده حتی با وجود رفاقت و قرابت تنگاتنگ با رضا عطاران، از او اجازه گرفتم که نامِ کاراکترمان را رضا عطاران بگذاریم.

این کارگردان و نویسنده شاخص حوزه طنز در تلویزیون ابراز امیدواری کرد که تلویزیون بتواند در حوزه طنز بدرخشد و مخاطب را با خودش به دورانی ببرد که بهترین‌های طنز در تلویزیون کار می‌کردند و بسیاری از خیابان‌خلوت‌کن‌های تلویزیون جزو همین طنزها و کمدی‌های سیما بودند.

دیگر خبرها

  • ماجرای اتمام حجت دانشگاه فرهنگیان با معلمان تازه استخدام شده چیست؟
  • دست پر تلویزیون برای بهار و تابستان پیش رو / سریال‌های جدید آنتن را پررونق می‌کنند؟
  • ماجرای «بدل» رضا عطاران در تلویزیون
  • ماجرای «بدل» رضا عطاران در تلویزیون چیست؟
  • تصاویری غم‌انگیز از آخرین جشن تولد آتیلا پسیانی + ویدئو
  • اتفاقی که «تانیا» از پشت صحنه «نون خ» فاش کرد
  • زنده یاد آتیلا پسیانی خالق خاطرات دهه شصتی‌ها بود
  • به یاد آتیلا پسیانی و لحظه‌های ماندگارش در سینما | از هنرمندی در آثار بهرام بیضایی تا حاتمی‌کیا و بهروز افخمی |‌ ببینید
  • استوری تلخ هوتن شکیبا که داغِ نبودِ آتیلا پسیانی را تازه کرد
  • اتصال ۳۴۲ واحد صنعتی تازه همدان به شبکه گاز کشور